اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دست آختن

نویسه گردانی: DST ʼAḴTN
دست آختن . [ دَ ت َ ] (مص مرکب ) دست دراز کردن و حرکت دادن آن بطرف چیزی . (آنندراج ). کشیدن و بلند کردن دست به سوی چیزی :
چو نتوان بر افلاک دست آختن
ضروری است با گردشش ساختن .

سعدی .


- دست آختن به خون کسی ؛ قاصد کشتن کسی شدن . دست یازیدن بر کسی . دست بلند کردن بر کسی به قصد کشتن او :
که هر کو به خون کیان دست آخت
زمانه جز از خاک جایش نساخت .

فردوسی .


چون از عدم درتاخته دیده فلک دست آخته
انصاف پنهان ساخته ظلم آشکارا داشته .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.