گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دست آلود نویسه گردانی: DST ʼALWD دست آلود. [ دَ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) دست آلودن . آغشته کردن دست به چیزی . || بهره بردن . متمتع شدن : آفریدم تا ز من سودی کنندتا ز شهدم دست آلودی کنند.مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود