گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دست برفراشتن نویسه گردانی: DST BRFRʼŠTN دست برفراشتن . [ دَ ب َ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) دست برافراشتن . دست برداشتن . بالا بردن دستها به دعا یا فریادخواهی : شنیدم که پیری شبی زنده داشت سحر دست حاجت به حق برفراشت .سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود