اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دستبند زدن

نویسه گردانی: DSTBND ZDN
دستبند زدن . [ دَ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بند و حلقه بر دست کسی نهادن . او را مقید کردن :
بند بر دست من کمند زده
من بر افلاک دستنبد زده .

نظامی .


|| حلقه زدن . پره زدن . دایره بستن :
گرد آن بزمه ٔ پرندزده
کبک و دراج دستبند زده .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.