اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دست شسته

نویسه گردانی: DST ŠSTH
دست شسته . [ دَ ش ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) مغسول الید.
- دست شسته بخون ؛از جان گذشته . آماده ٔ جانبازی :
همی تاخت چون باد تا طیسفون
سپاهی همه دست شسته به خون .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.