گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دست فرسود نویسه گردانی: DST FRSWD دست فرسود. [ دَ ف َ ] (ن مف مرکب ) دست فرسوده . فرسوده شده با دست . (ناظم الاطباء). استعمال شده : دست فرسود حل و عقد تو بادهرچه در کلک دهر مقدور است . انوری .|| دست خورده . کالای مستعمل و تباه شده . (آنندراج ). و رجوع به دست خورده در ردیف خود شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود