گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دست نشین نویسه گردانی: DST NŠYN دست نشین . [ دَ ن ِ ] (نف مرکب ) نشیننده بر دست یعنی مسند. مسندنشین . صدرنشین : دست نشان هست ترا چند کس دست نشین تو فرشته است و بس .نظامی (هفت پیکر ص 33). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود