گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دست نوشت نویسه گردانی: DST NWŠT دست نوشت . [ دَ ن ِ وِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) دست نوشته . نوشته به دست . دست خط. (آنندراج ). دست نویس : تا به خط تو ای صنم گشته سواد روشنم نامده در نظر مرا دست نوشت دیگران .سنجر کاشی (ازآنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی دست نوشت [ دَ ن ِ وِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ). املاء. درست نگاشت. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود