دست ورنج
نویسه گردانی:
DST WRNJ
دست ورنج . [ دَ وَ رَ ] (اِ مرکب ) دست ورنجن . سوار. دستبند. دستوار. دستورنجین . دستاورنجن : اسورة من ذهب ؛ دست ورنجهای زرین . (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 5 ص 16 چ 1). او را دست ورنجی زرین در دست کردندی . (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 16).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.