اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دستوری فرمودن

نویسه گردانی: DSTWRY FRMWDN
دستوری فرمودن . [ دَ ف َ دَ ] (مص مرکب ) اجازت فرمودن .رخصت دادن : گفت مرا دستوری فرماید تا در پیش او روم و از این حال معلوم کنم . (تاریخ بیهق ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.