دست یافت
نویسه گردانی:
DST YAFT
دست یافت . [ دَ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) فتح و ظفر و غلبه . (ناظم الاطباء). || فرصت . (ناظم الاطباء). و رجوع به دست یافتن شود. || (ن مف مرکب ) دست یافته . مقهور. مغلوب : این صورت سمج و جسم خبیث کهتر که دست یافت عناصر نیم کار گردون است از کثرت آفات ... اکرام را ابرام نمی نماید. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 243).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.