اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دشت

نویسه گردانی: DŠT
دشت . [ دَ ](اِخ ) شهرکی است در میان کوهها بین اربل و تبریز، ویاقوت حموی گوید آنرا آبادان و پر خیر و برکت دیدم و اهالی آنجا همگی کُردند. (از معجم البلدان ) (از برگزیده ٔ مشترک یاقوت ، ترجمه ٔ محمدِ پروین گنابادی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
لاله دشت . [ل َ دَ ] (اِخ ) نام دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش کوچصفهان شهرستان رشت . واقع در سه هزارگزی باختری کوچصفهان . دارای 850 تن سکنه . ...
مایق دشت . [ ی ِ دَ ] (اِخ ) قریه ای است از ناحیه ٔ استوا از نواحی نیشابور. (از معجم البلدان ).
کلاته دشت . [ ک َ ت ِ دَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد محلی جلگه ای و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
گرمابه دشت . [ گ َ ب َ دَ ] (اِخ ) از جمله کوهستانها و ییلاقات شاه کو و ساور (نزدیک معبر قزلق ). (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص ...
دشت میشان . [ دَ ت ِ ] (اِخ ) منطقه ای وسیع و هموار واقع در مغرب خوزستان که ساکنان آن از بنی طرف (از عشایر عرب خوزستان ) هستند، بهمین جهت ا...
دشت مندور. [ دَ ت ِ م َ ](اِخ ) دشتی بوده است در حدود ارمنستان : گهی راندند سوی دشت مندورتهی کردند دشت از آهو و گور.نظامی .
دشت موغان . [ دَ ت ِ ] (اِخ ) نام سیرگاهی است . (آنندراج ) : بهارخانه ٔ چین عرصه ٔ گلستان است خوان ۞ بهار مغانش که دشت موغان است .سلمان (...
دشت اورخون یکی ازدشت های کشور مغولستان و بنا به دیدگاه بسیاری از زیان شناسان بزرگ خاستگاه کهن الگوی الفبای ترکی است. فاصله دشت اورخون با شهراولان‌باتو...
دشت ارمند. [دَ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد. سکنه ٔ آن 104 تن . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات است . (از...
دشت افروز. [ دَ ت ِ اَ ] (اِخ ) نام سیرگاهی است . (آنندراج ) : دشت افروز از نظر کی میرودجلوه گاه گلعذاران یاد باد.باقر کاشی (از آنندراج ).
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.