دشت قفچاق
نویسه گردانی:
DŠT QFCAQ
دشت قفچاق . [ دَ ت ِ ق ِ ] (اِخ ) دشت قبچاق : و به استحضار پسر بزرگتر توشی ایلچی فرستاد تا او نیز از دشت قفچاق روان شود. (جهانگشای جوینی ). و لشکر توشی در دشت قفچاق و آن حدود بودند. (جهانگشای جوینی ). رجوع به دشت قبچاق و قبچاق شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.