اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دشمن شکار

نویسه گردانی: DŠMN ŠKAR
دشمن شکار. [ دُ م َ ش ِ ] (نف مرکب /ص مرکب ) شکار کننده ٔ دشمن . که دشمن بدست کند. آنکه دشمنان را گرفتار می کند. (ناظم الاطباء) :
لشکر گزار باشد دشمن شکار باشد
دینار بخش باشد دینار بار باشد.

منوچهری .


|| (ن مف مرکب / ص مرکب ) که شکار دشمن شود. که در دست دشمن افتد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.