اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دشمن شناس

نویسه گردانی: DŠMN ŠNAS
دشمن شناس . [ دُ م َ ش ِ ] (نف مرکب ) که دشمن را بشناسد. شناسنده ٔ دشمن . عارف خصم و عدو :
برون شد یزک دار دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس .

نظامی .


|| (ن مف مرکب ) که دشمن او را شناسد. معروف نزد دشمن . که دشمن بر او عارف باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.