گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دشمن کشی نویسه گردانی: DŠMN KŠY دشمن کشی . [ دُ م َ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل کشتن دشمن . خصم کشی . عدو کشی . قتل عدو : که بود از پدر دوست انگیزتربه دشمن کشی تیغ او تیزتر.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود