اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دشمن گداز

نویسه گردانی: DŠMN GDʼZ
دشمن گداز. [ دُ م َ گ ُ ] (نف مرکب ) گدازنده ٔ دشمن . دشمن سوزنده و گدازنده . پایمال کننده ٔ دشمنان . (ناظم الاطباء) :
ازین نامه ٔ شاه دشمن گداز
که بادا همه ساله بر تخت ناز.

فردوسی .


فرخزاد و چون خسرو سرفراز
چو رشتاد پیروز دشمن گداز.

فردوسی .


حافظز غصه سوخت بگو حالش ای صبا
با شاه دوست پرور دشمن گداز من .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.