اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دشوار کردن

نویسه گردانی: DŠWʼR KRDN
دشوار کردن . [ دُش ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت کردن . مشکل کردن . مقابل خوار و آسان کردن . اًمعاض . تعزیز. تعسیر. تلعص . (از منتهی الارب ) :
به یک اشاره و یک لفظ او شود آسان
هر آنچه دهر بر آزادگان کند دشوار.

میرمعزی (از آنندراج ).


أشصب اﷲ عیشه ؛ دشوار کند خدای زندگانی او را. (منتهی الارب ). شط، شطوط؛ دشوار کردن و ستم نمودن بر کسی . (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.