اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دع

نویسه گردانی:
دع . [ دَ ] (ع اسم فعل ) مبنی بر سکون است و دَعاً با تنوین نیز خوانده میشود، به کسی گویند که لغزیده و افتاده باشد، یعنی برخیز و بمان چنانکه گویند «لعا». (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بمان . (دهار). و رجوع به دع دع شود. || (فعل امر) صیغه ٔ امر از «ودع » به معنی بگذار. (از غیاث ) (از آنندراج ). بگذار و دست بدار. (دهار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
(اوستایی) موفق ـ کامیاب کننده، خوشبختی دهنده
گارسیا دو اورتا (یا گارسیا دواورتا؛ 1501–1568) یک پزشک، گیاه‌شناس و طبیعت‌شناس پرتغالی بود که عمدتاً در گوا و بمبئی در هند پرتغالی کار می‌کرد. گارسیا ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.