اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دعم

نویسه گردانی: DʽM
دعم . [ دَ ] (ع مص ) فرانهادن ستون را، یا ستون کج شده را راست کردن . (از منتهی الارب ). ستون فا چیزی نهادن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ستون نهادن چیزی را هنگام خم شدن ، یا ستون نهادن چیزی را تا خم نشود. (از اقرب الموارد). || گرد آمدن با زن ، یا سپوختن نره را در شرم زن ، یا تمام انداختن آن را در آن . (از منتهی الارب ). آرمیدن با زن . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || کمک کردن و تقویت نمودن کسی را. (از اقرب الموارد). پایندانی کردن . (تاج المصادر بیهقی )
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دعم . [ دَ ] ۞ (ع اِ) قوت و فربهی ، و از آن جمله است که گویند: «لا دعم بفلان » یعنی او را نه نیرو و نه فربهی است . (از منتهی الارب ) (از...
دعم . [ دِ ع َ ] (ع اِ) ج ِ دِعمة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به دعمة شود.
دام (چهارپایان سودمند): سنسکریت: dam (رام بودن)؛ پهلوی و مانوی: dAm با همان معنی سنسکریت.*** فانکو آدینات 09163657861
دام . (اِ) فخ . (دهار) (لغت نامه ٔ مقامات حریری ) (منتهی الارب ). تله . نَژَنک . (برهان ). حباله . اُحبول . اُحبولة. (منتهی الارب ). لاتو. (برهان )...
دام . (اِ) در مناصب امراء و سلاطین هند و خراج ملک ، دام عبارت از چهلم حصه روپیه و هم به معنی بیست وپنجم حصه از فلوس و در اوزان ادویه د...
دام . (ع اِ) عیب . و منه للیهود علیکم السلام و الدام . (منتهی الارب ). || (مص ) عیب کردن . (مصادر اللغة زوزنی ).
دام . (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). سکری گوید در شرح این گفته ٔ جریر:یا حبذا الخرج بین الدام و الادمی فالرّمث من برقة الرّوحان فالغرف ...
دام . (اِخ ) موضعی است به جنوب مکران .
دام . (اِخ ) نام قصبه ای در هفت هزارگزی جنوب شرقی استتین درخطه ٔ پومرانی پروس . (قاموس اعلام ترکی ).
دأم .[ دَ ءَ ] (ع اِ) هر چه بپوشد ترا. (منتهی الارب ).
« قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.