اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دغدغه

نویسه گردانی: DḠDḠH
دغدغه . [ دَ دَ غ َ / غ ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) ترس و بیم و تشویش خاطر. (برهان ) (از غیاث ). وسوسه و واهمه و تشویش در خاطر، و با لفظ بردن مستعمل است . (از آنندراج ). اضطراب خاطر، و بدین معنی ظاهراً فارسی است . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
شکر قدح تلخ مکافات چه گویم
کز خاطر من دغدغه ٔ روز جزا برد.

صائب (از آنندراج ).


- بی دغدغه ؛ بی پریشانی . بدون ترس و بیم .
- دغدغه ٔ خاطر ؛ تشویش خاطر. پریشانی خاطر. آشفتگی خاطر.
- دغدغه مند ؛ مشوش خاطر. پریشان حواس .
|| میل نمودن به چیزی . (برهان ) (غیاث ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
درد روانی برآمده از احتمال رخداد ناگواری در آینده که آرامش را از میان می برد و باعث نابسامانی در رفتار و گفتار می شود. (https://www.cnrtl.fr/definitio...
بی دغدغه . [ دَ دَ غ َ / غ ِ ] (ص مرکب ) بی اضطراب و نگرانی . و رجوع به دغدغه شود.
دغدغه کردن . [ دَ دَ غ َ / غ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خارش کردن . غلغلک کردن : آنرا که زکام گرم باشد... آنچه از بینی فرودآید گرم و تیز و تنک و...
دغدغة. [ دَ دَ غ َ ] (ع مص ) طعن کردن بر کسی بوسیله ٔ سخنی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سستی کلام . (منتهی الارب ). ضعیف و سست...
دغدغة. [ دَ دَ غ َ ] (ع اِمص ) خارش درون گلو و بغل و در شرم زن و نره وقت انزال و در جای باریک از کف پا، و ممکن است برای قسمتی از اندام...
دغدغة. [ دِ دِ غ َ ] (ع اِمص ) جنبانیدن انگشتان دست در زیر بغل و پهلوی کسی تا بخنده افتد. (برهان ). جنبانیدن انگشتان در زیر بغل کسی برای خ...
دقدقة. [ دَ دَ ق َ ] (ع مص ) شورو غوغا. (منتهی الارب ). شور و غوغا برپا کردن مردم . (از اقرب الموارد). || آواز سم ستوران . (منتهی الارب ). آوا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.