اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دق گرفتن

نویسه گردانی: DQ GRFTN
دق گرفتن . [ دَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) طعن زدن و ملامت کردن و عیب گفتن . (ناظم الاطباء). خرده گرفتن . و رجوع به دَق شود : گفت چه نشینی ، خیز و تا پای داری گریز که حسودان بر تو دق گرفته اند. (گلستان سعدی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.