اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دک

نویسه گردانی: DK
دک . [ دَک ک ] (ع ص ) أرض دک ؛ زمین کوفته و هموارکرده ، و کذلک مکان دک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زمین کوبیده و هموار. (فرهنگ فارسی معین ). ج ، دُکوک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : فلما تجلی ربه للجبل جعله دکاً، و خَرَّ موسی صعقاً. (قرآن 143/7)؛ و چون خدایش برای کوه تجلی کرد آنرا کوفته و ریزه ریزه قرار داد، و موسی بیهوش به روی درافتاد. || (ِا) ریگستان هموار. || توده . (منتهی الارب ). ج ، دِکاک . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بی دک و پوز. [ دَ ک ُ ](ص مرکب ) (از: بی + دک + و + پوز) بی هیأت و قیافه . بی سر و وضع (در تداول با لحن تحقیر و تمسخر). (ازامثال عامیانه ٔ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.