دل
نویسه گردانی:
DL
دل . [ دَل ل ] (ع مص ) ناز نمودن زن بر شوهر خود. (از منتهی الارب ). ناز کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). جرأت نشان دادن زن بر شوهر خویش با غنج و ناز، گویی که با او مخالفت می کند در حالی که قصد مخالفت ندارد. و اسم از آن دَلال است . (از اقرب الموارد). دَلل . دَلال . و رجوع به دلل و دلال شود.
واژه های همانند
۴۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
شوره دل . [ رَ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب است و 466 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
شیشه دل . [ شی ش َ / ش ِ دِ ] (ص مرکب ) مقابل سنگدل . شیشه جان . کنایه از نازک مزاج . (از آنندراج ) : بر آن شیشه دلان از ترکتازی فلک را پیش گش...
صاحب دل . [ ح ِ دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آگاه . بینا. دیده ور. عارف . صاحب حال . روشن ضمیر : غلام عشق شو کاندیشه این است همه صاحب دلان را پیشه ...
کوچک دل . [ چ َ / چ ِ دِ ] (ص مرکب ) خوش خلق و دردمند که به همه کس اختلاط گرم کند. (آنندراج ). ملایم و سلیم . (ناظم الاطباء) : دلا بزرگی کوچ...
غافل دل . [ ف ِ دِ ] (ص مرکب ) آنکه غافل باشد. کسی که خاطر او به غفلت گراید: رجل ٌ سَرِف ُ الفؤاد؛ مرد غافل دل خطاکار. (منتهی الارب ).
صادق دل . [ دِ دِ ] (ص مرکب ) بی ریا. بی دغل . از روی راستی و درستی : گر از کعبه در دیر صادق دل آئی به از دیر حاجت روائی نیابی .خاقانی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چراغ دل. کنایه از فرزند است که «چراغ چشم» و «نور چشم» نیز گویند. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «چراغ»)
مثال:
"غلطم من چراغ دلتان مرد
شاید ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فیلم شجاعدل (به انگلیسی: Braveheart) به کارگردانی مل گیبسون، فیلم محصول سال ۱۹۹۵ کمپانیهای آمریکایی پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است.
کارگردا...