اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل آرا

نویسه گردانی: DL ʼARʼ
دل آرا. [ دِ ] (نف مرکب ) دلارا.دل آرای . دل آراینده . آراینده ٔ دل . شادکننده ٔ دل . آنچه یا آنکه باعث شادی و نشاط و سرور شود :
نشستند بر زین پرستندگان
دل آرا و هرگونه ای بندگان .

فردوسی .


کوس را بین خم ایوان سلیمان که در او
لحن داود به آهنگ دل آرا شنوند.

خاقانی .


چون روی تو در دهر دل آرایی نیست
خوشتر زسر کوی تو مأوایی نیست .

حسن متکلم .


|| نگار. شاهد. معشوق . معشوقه . محبوب . (ناظم الاطباء) :
نظر به خط دلاویز آن دل آرا کن
شکسته ٔ قلم صنع را تماشا کن .

صائب (از آنندراج ).


چون نیست وصال آن دل آرا ممکن
آن به که ز راه او روان برخیزم .

حسن متکلم .


رجوع به دل آرای شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
دل‌آرا قهرمان سال 1324 در یک خانواده فرهنگی در تهران به دنیا آمد. محمد قهرمان و یزدانبخش قهرمان از شعرای مورد احترام و شناخته شده معاصر به خانواده‌ی پ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.