گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دل آزردگی نویسه گردانی: DL ʼAZRDGY دل آزردگی . [ دِ زُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) دلازردگی . حالت دل آزرده . دل آزرده بودن . آزرده خاطر بودن : ز بیداد دارا بجان آمده دل آزردگی در میان آمده . نظامی .|| اضطراب . بی آرامی . || (اِ مرکب ) درد. رنج . رجوع به دل آزردن و دل آزرده شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود