اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل افروز گشتن

نویسه گردانی: DL ʼFRWZ GŠTN
دل افروز گشتن . [ دِ اَ گ َ ت َ] (مص مرکب ) دلفروز شدن . افروزنده و روشن کننده ٔ دل شدن . || خرم شدن . شادان شدن :
شب تیره از روی تو روز گشت
ز بویت جهانی دل افروز گشت .

فردوسی .


آمد گه نوروز و جهان گشت دل افروز
شد باغ ز بس گوهر چون کیله ٔ کیال .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.