اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل انگیزی

نویسه گردانی: DL ʼNGYZY
دل انگیزی . [ دِ اَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل انگیز.دل انگیز بودن . دلفریبی . گوارایی . نشاط :
وآنگه از بهر این دل انگیزی
کرد بر تازه گل شکرریزی .

نظامی .


گرم شد بوسه در دل انگیزی
داد گرمی نشاط را تیزی .

نظامی .


بیست ونه شب بدین دل انگیزی
بود بازار من بدین تیزی .

نظامی .


آب او خورده با دل انگیزی
چرک تن را چرا دراو ریزی .

نظامی .


رجوع به دل انگیز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.