گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دل برنهادن نویسه گردانی: DL BRNHADN دل برنهادن . [ دِ ب َ ن َ دَ ] (مص مرکب ) دل بستن . علاقه مند شدن . پابند شدن . دلبستگی پیدا کردن . تعلق خاطر یافتن : چودل برنهی بر سرای سپنج همه زهر زو بینی و درد و رنج .فردوسی .رجوع به دل نهادن و دل بستن در ردیف خود شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی زانو به دل برنهادن زانو به دل برنهادن . [ ب َ دِ ن َ / ن ِ دَ ] (مص مرکب ) پاس داشتن مانند گربه ای که پاس موش را میدارد. (ناظم الاطباء) : که چون گربه زانو ب... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود