اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دلجو

نویسه گردانی: DLJW
دلجو. [ دِ ] (نف مرکب ) دل جوی . دلجوینده . جوینده ٔ دل . تسلی دهنده و آرامش دهنده ٔ دل . رجوع به دلجوی شود. || مرغوب . مطلوب . پسندیده . شایسته . موافق . (ناظم الاطباء) :
طبع دلجو خوشتر از گنج زر و کان گهر
خوی نیکو بهتر از شاهی و ملک بیکران .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.