گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دل دژم نویسه گردانی: DL DŽM دل دژم . [ دِ دُژَ ] (ص مرکب ) دژم دل . غمگین . افسرده دل : شد از کشتنش پهلوان دل دژم ز خون دو دیده بسی راند نم . اسدی .پدرش آگهی یافت شددل دژم مکن گفت بر من که پیرم ستم .اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود