اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل ده

نویسه گردانی: DL DH
دل ده . [ دِ دِه ْ ] (نف مرکب ) مشغول . || مستعد. (ناظم الاطباء). رجوع به دل دهی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
دلده . [ دِ ل َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه ، با 179 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از ...
ده دل . [ دَه ْ دِ] (ص مرکب ) منافق . (آنندراج ) (غیاث ). || شجاع . (از غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به ده دله شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.