اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل رمیده

نویسه گردانی: DL RMYDH
دل رمیده . [ دِ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) رمیده دل . آنکه دل او رمیده باشد. دل از دست داده . ترسان . هراسان . بیم زده :
دل رمیده کی تواند ساخت با ساز وجود
سگ گزیده کی تواند دید در آب روان .

خاقانی .


یاری دو سه داشت دل رمیده
چون او همه واقعه رسیده .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.