اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل گنده

نویسه گردانی: DL GNDH
دل گنده . [ دِ گ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) گنده دل . فراخ دل . دل گشاد. که همیشه کارها را به تعویق افکند. آنکه کارها را به آینده و مستقبل گذارد. که کارها به وقت دیگر گذارد. که کارها را به زمان بعدگذارد. که در کارها دفعالوقت کند. که کارها بطول انجاماند. آنکه کارهای فوری را دیر انجام دهد. سپوزکار. که دیر مضطرب شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). کسی که دلش شور نداشته باشد و کارها را همیشه با باری بهرجهت تلقی کند و احساس مسؤلیت او را ناراحت نکند. (فرهنگ لغات عامیانه ). || آنکه راز خود با احتیاجی تمام به کس نگوید. (یادداشت مرحوم دهخدا). || آدم بددل و منافق . (لغت محلی شوشتر، خطی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.