دل مانده
نویسه گردانی:
DL MANDH
دل مانده . [ دِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) ملول . اندوهگین . غمگین . || خسته . بیمار. (ناظم الاطباء). || دل چرکین . بی رغبت : چون دست ناشسته در خوان نهاد، همه ٔ یهودیان و معتزله و زنادقه بدین سبب دل مانده شدند. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 110).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.