اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دل نژند

نویسه گردانی: DL NŽND
دل نژند. [ دِ ن ِ /ن َ ژَ ] (ص مرکب ) غمین . غمگین . افسرده . دل افسرده .
- دل نژند شدن ؛ غمین شدن :
سپهبد ز شیروی شد دل نژند
برآشفت و گفت ای بداندیش زند.

اسدی .


- دل نژند کردن ؛ غمگین کردن :
کند کاهلی مرد را دل نژند
در دانش و روزی آرد به بند.

اسدی .


رجوع به دل نژند ذیل نژند شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.