دل نمودگی
نویسه گردانی:
DL NMWDGY
دل نمودگی . [ دِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) اظهار میل . (ناظم الاطباء) : ملک نوح مقدم او را مکرم داشت و دل نمودگیها فرمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 112). ابوعلی مدتها بود که ... از شراب تجافی نموده چون به جناب مأمون رسید و دل نمودگی کرد و به دوستکانی در خدمت او بزانو درآمد بستد و بنوشید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.