گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دلو نویسه گردانی: DLW دلو. [ دَ ] (ترکی ، ص ) دلی . دیوانه . دنگ : ایر و گلو ایر و گلو کرد مرا دنگ و دلوهر که از این هردو برست اوست اخی اوست کلو.مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی دنگ و دلو دنگ ودلو. [ دَ گ ُ دَ ] (از ترکی ، ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: دنگ فارسی + دلو = دلی ) ترکی دیوانه . (یادداشت مؤلف ). به ترکی ابله و سفیه و... بی دل و دماغ بی دل و دماغ . [ دِل ُ دِ / دَ ] (ص مرکب ) (از بی + دل + و + دماغ ) مهموم . مغموم . گرفته . دلتنگ . بی حوصله . که حالی ندارد. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود