دلو
نویسه گردانی:
DLW
دلو. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه . واقعدر 50 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 8 هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. آب آن از چشمه ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دنگ ودلو. [ دَ گ ُ دَ ] (از ترکی ، ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (از: دنگ فارسی + دلو = دلی ) ترکی دیوانه . (یادداشت مؤلف ). به ترکی ابله و سفیه و...
بی دل و دماغ . [ دِل ُ دِ / دَ ] (ص مرکب ) (از بی + دل + و + دماغ ) مهموم . مغموم . گرفته . دلتنگ . بی حوصله . که حالی ندارد.