اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دم شمردن

نویسه گردانی: DM ŠMRDN
دم شمردن . [ دَ ش ِ / ش ُ م َ /م ُ دَ ] (مص مرکب ) شمار انفاس داشتن . || کنایه از ایام بسر کردن است . (آنندراج ) :
به آسان شماری دمی می شمار
که آسان زید مرد آسان گزار.

نظامی .


- دم شمردن بر کسی ؛ حساب عمر و زندگی وی کردن :
که بر تو دم شمرده ست و ببسته
خدای کردگارغیب دانت .

ناصرخسرو.


و رجوع به ماده ٔ دم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.