دم کژ
نویسه گردانی:
DM KŽ
دم کژ. [ دُ ک َ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دم کج . کژدم . عقرب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کژدم شود. || قسمی امرود. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دم کج و امرود و گلابی شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.