گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دن نویسه گردانی: DN دن . [ دِ ] (اِ) مخفف دین : هرکه آخربین بود او مؤمن است هرکه آخوربین بود او بی دن است .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی دن دن . [ دَ ] (اِ) اسم از مصدر دنیدن . فریاد و غوغای به نشاط. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فریاد گویند. (فرهنگ جهانگیری ). دنه . نشاط : روز جستن تاز... دن دن . [ دَن ن / دَ ] (از ع ، اِ) خُم بزرگ قاراندود و یا درازتر از سبو یا کوچکتر از آن ، و بر زمین ایستادن نتواند مگر جایی برای آن بکنند. ج ، دن... دن دن . [ دَ ] (پسوند) علامت مصدر است در فارسی ، چون : کردن ، بردن ، آوردن وغیره ، و در برخی از مصادر به جای دال ، تاء آید، چون : نوشتن ، گرفتن و ... دن دن . [ دُ ] (آسی ، اِ) در زبان آسیان به معنی رود است و نام دن رود معروف همین کلمه است و شاید دُنیپِر ودُنیسِر نیز از همین کلمه باشد. (یادد... دن دن . [ دَن ن ] (اِخ ) (نهر ...) در نزدیکی بغداد نزدیک ایوان کسری واقع شده و حفر آن یکی از کارهای سودمند خسرو انوشیروان بوده است . (از معجم ... دن دن . [ دُ ] (اِخ ) رود تانامیش قدما، در جنوب روسیه که به بحر آزف می ریزد. (یادداشت مؤلف ). دن دن . [ دَ ] (پسوند) علامت مصدر است در فارسی ، چون : کردن ، بردن ، آوردن وغیره ، و در برخی از مصادر به جای دال ، تاء آید، چون : نوشتن ، گرفتن و غیره . ... کام دن کام دن . [ دِ ] (اِخ ) ۞ ویلیام . باستان شناس انگلیسی که در لندن به دنیا آمد (1623-1551 م .). وی مؤلف کتاب کرگرافی بریتانیای بزرگ است ... کام دن کام دن . [ دِ ] (اِخ ) ۞ شهری است در ایالت متحده ٔ آمریکا به ایالت نیوجرسی . 124500 تن سکنه دارد. و صنعت فلزکاری آن معروف است . کرخه دن کرخه دن . [ ک َ خ ِ دُ ] (اِخ ) نامی که یونانیان به قرطاجنه داده اند. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1454). رجوع به قرطاجنه شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود