اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دند

نویسه گردانی: DND
دند. [ دَ ] (هندی ، اِ) به هندی ساقه ٔ هر چیز است . || شناوری را گویند که پهلوانان در زورخانه روند و آن چنان است که کف دستهای خود را بر زمین گذارند و پایها را پهن کنند و سر و سینه به زمین نزدیک کنند و رفت و آمد نمایند. (لغت محلی شوشتر).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دند. [ دَ ] (اِ)دنده . استخوان پهلو. (از برهان ) (لغت محلی شوشتر) (از فرهنگ جهانگیری ). ضلع. (ناظم الاطباء). استخوان پهلو که آن را دنده نیز گ...
دند. [ دُ ] (اِ) نوعی از زنبور است . (از برهان ) (لغت محلی شوشتر) (فرهنگ جهانگیری ). زنبور. (آنندراج ).
دند. [ دُ ] (هندی ، اِمص ) به هندی ، آسیا کردن . (لغت محلی شوشتر).
اند و دند. [ اَ دُ دَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بمعنی تار و مار که زبر و زیر باشد و هم پاشیده و پراکنده باشد. (از هفت قلزم بنقل از یادداشتهای ل...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.