دندان ریختن . [ دَ ت َ ] (مص مرکب ) افتادن دندانهای کسی . ساقط شدن دندان . (یادداشت مؤلف ). سل . (منتهی الارب )
: نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت
هر طفل نی سوار کند تازیانه اش .
؟
-
دندانهای کسی (حیوانی ) ریختن ؛ کنایه است از دچار ضعف و ناتوانی شدن ،و آن بیشتر به سبب پیری باشد. (یادداشت مؤلف ).
- || ترسیدن . سخت بیم زده شدن .