اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوالک باختن

نویسه گردانی: DWʼLK BAḴTN
دوالک باختن . [ دَ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) بازی با دوال و تسمه . || نیرنگ و دغا و دورویی نمودن . (یادداشت مؤلف ). مکر و حیله کردن . (آنندراج ) :
ای منافق یا سلیمان باش یا کافر به دل
چند باید با خداوند این دوالک باختن .

ناصرخسرو.


ز گیتی حذر دار و با او دوالک
مباز و برون کن دل از چنگ بازش .

ناصرخسرو.


دوالک همی باخت باچنگ شیر.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.