اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دور انداختن

نویسه گردانی: DWR ʼNDʼḴTN
دور انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) دور افکندن . بدور انداختن . برزمین انداختن . انداختن چیزی بی ارزش را چنانکه پوست میوه یا پس مانده ٔ غذا را. کنار انداختن . به کناری پرت کردن . (از یادداشت مؤلف ). تغییر. کضل . (منتهی الارب ) :
بخورد و بینداخت دور استخوان
همین بود دیگ و همین بود خوان .

فردوسی .


هر چه صورت می وسیلت سازدش
زآن وسیلت بحردور اندازدش .

مولوی .


|| به نقطه ٔ دوردست پرتاب کردن چنانکه تیر را. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.