دور اندیشیدن
نویسه گردانی:
DWR ʼNDYŠYDN
دور اندیشیدن . [ اَ شی دَ ] (مص مرکب ) اندیشه ٔ آینده ٔ دور را کردن . تدبیر آینده نمودن . دوراندیشی . مآل اندیشی . تعمق ؛ دوراندیشیدن در کار و دور اندیشیدن در سخن . امعان ؛ دور اندیشیدن در کار. (منتهی الارب ). رجوع به دوراندیش و دوراندیشه و دوراندیشی شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.