دور برداشتن
نویسه گردانی:
DWR BRDʼŠTN
دور برداشتن . [ دَ / دُو ب َ ت َ ] (مص مرکب ) به دور در آمدن . حرکت دورانی پیدا کردن همچنانکه چرخی به پیروی از محرکی . || مسلسل حرف زدن . پیاپی کار کردن . گرم شدن (در حرف یا کار) و بی اختیار در امری غلو و مبالغه کردن و مطلبی را کش دادن . (فرهنگ لغات عامیانه ): امروز چرا دور برداشته ای ؛ اینهمه حرف می زنی . چرا دور برداشته ای اینقدر دنبال مال دنیا می گردی . (فرهنگ عوام ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.