اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دورکردن

نویسه گردانی: DWRKRDN
دورکردن . [دَ / دُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) احاطه کردن و محاصره کردن . چیزی یا کسی را جمعی در میان گرفتن . (از ناظم الاطباء). حلقه وار گرد کسی یا چیزی برآمدن . گرد آمدن جمعی پیرامون کسی و بیشتر برای واداشتن او به کاری یا قبولانیدن عقیدتی . (یادداشت مؤلف ). || پیرامون چیزی گردیدن . (ناظم الاطباء). چرخیدن . گردیدن .
- دورکردن سر ؛ گردیدن سر. (آنندراج ). دوار گرفتن . به مرض دوار مبتلا شدن :
آسمان کیست که خواهد به کسی جور کند
آن قدر هرزه نگردد که سرش دور کند.

صفی قلی بیگ (از آنندراج ).


|| گرداگرد چیزی لفافه کردن . (از ناظم الاطباء). دوره کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دور کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راندن و اخراج کردن . (ناظم الاطباء). طرد کردن . طرد. دور ساختن . بفاصله گرفتن واداشتن . ابعاد. (یادداشت مؤلف ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.