دوست گردانیدن
نویسه گردانی:
DWST GRDʼNYDN
دوست گردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) تحبیب . (ترجمان القرآن ). دوست کردن . دوستدار کردن . دل کسی را به سوی خود کشاندن : دوست را زود دشمن توان کرد اما دشمن را دوست گردانیدن دشوار بود. (قابوسنامه ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.